دوشنبه ۸ آذر ۹۵
برگشت نگام کرد و با صدای پر بغض گفت:
اگه یه روزی بری،نمونی،نخوای باشی
نابود میشم...
من که نرفتم،من که تصمیم به نماندن نگرفتم و کسی که نخواست باشد هم من نبودم...
فقط یک سوال از شما دارم غریبه؛
آنکسی که بخاطرش
هردویمان را نابود کردی،ارزشش را داشت؟؟